نی نی کوچولوی ما حاصل یک عشق بزرگ

Happy valentines dayyy

چند روز پیش ولنتاین بود اما من چون وقت نکردم نتونستم اون روز بنویسم واست چه اتفاقایی افتاد، کاشکی توام پیش ما بودی، اما ناراحت نباش حالا ولنتاین بعدی نشد اما بعد تریش حتمن کنار هم سه تایی جشن می گیریم، این عکسا هم مال امساله، ٢٥ بهمن ١٣٩٢ تا وقتی بزرگ شدی بیا ببینشون. اون روز بابایی صبکار بود حوالی ٤ و نیم عصر برگشت، منم چیز زیادی نخریده بودم اما ی چیزایی درست کردم، اما بابایی هیچی نخریده بود اما من ناراحت نشدم چون میخاس بره بخره من نذاشتم!  آره عزیزم! دیدی من و بابایی چه روزایی کنار هم گذروندیم،شبم رفتیم رستوران گردون امپراطور دلی از عزا دراوردیم خیلی خوش گذشت حیف شد ...
2 اسفند 1392

همیشه به یادتم

دخترم! پسرم! هنوز که نمی دونم چی هستی عزیزم اما باید منو ببخشی که خیلی وقته واست چیزی ننوشتم اما معنیش این نیست که یادت نبودم گفتم که تو هر لحظه و همیشه پیش مایی انگار که واقعاً هستی آخه درگیر کارای استخدامم بودم نمی دونم، چی بشه، فعلاً مرحله گزینش و مصاحبه عقیدتیه واسه همین فکرم خیلی مشغوله می دونم تا این مرحله که رسیدم تو واسم دعا کردی آخه تو اون بالا پیش فرشته ها به خدا نزدیک تری شایدم پیش خودت فکر می کنی هرچی مامانم زودتر بره سرکار، زودتر به فکر آوردن من میفته! من همین الانم دوس دارم تو باشی اما دلم می خا وقتی اومدی، حداقل از نظر مالی ت...
27 دی 1392

چقدر دلم می خاد زودتر ببینمت

فرشته کوچولوی من! حتما الان ازم می پرسی چرا دیر به یادت افتادم من که گفتم من و بابایی همیشه به یادتیم و باهات زندگی می کنیم اما خب ی کم حوصله نداشتم آخه قضیه استخدامم منتفی شد، ذخیره شدم البته شایدم خواست خدا بود که حتماً خواست خدا بود که من زودتر به فکر زمینی کردن تو باشم، اما بابایی می گه هنوز زوده ی کم دیرتر، به نظرم عمرم داره تلف می شه راستش حوصله دکترا خوندنم ندارم دیگه نمی تونم نبودن تو رو تحمل کنم، باید باشی و به مامان امید بدی، باید باشی و روزای خوبو با هم تجربه کنیم، هر چی خدا بخواد همون می شه اینو همیشه یادت باشه که خدا، همیشه بهترینو واس...
27 دی 1392

بابایی اومده عزیزممممممممممممم

خوب حالا دیگه نوبت بابایی یه که یه مطلب بزاره برای نی نی قشنگش   ببین بابایی خیلی شما رو دوس داره.اگه بیای پیش بابایی اونوخ بابایی قول میده که همیشه هواتو داشنه باشه.خوب؟ پس بیا دیگه   الهی بابایی قربون اون قدو بالات بره . ...
27 دی 1392

فرش اتاق نی نی

اینم فرش اتاقته که تو آخرین سفرمون به همدان واست خریدیم، آذر 92، البته گذاشتیمش موند خونه مامان بزرگ که دفعه بعدی که با ماشین رفتیم، بیاریمش خونمون.   ...
20 دی 1392