نی نی کوچولوی ما حاصل یک عشق بزرگ

لباس عشقم، نفسم

این لباسو از مکه واست گرفتم، البته خیلی چیزای دیگه واست خریدم ازونجا و از جاهای دیگه. الان تختت اماده س، کریرت، کالسکه ت، صندلی غذا خوردنت، پتو، رختخواب، کلی لباس، فقط .... همه چی آماده ست! فقط باباییت آماده نیست! ...
8 مهر 1392

بازم دلم گرفته

عزیز دلم گلم بهارم امشب مامانی خیلی دلش گرفته آخه مامانی از مامان و باباش خیلی دوره، اونا تو ی شهر دورن و من اینجا... از ته دلم از خدا می خوام.... خدایا! اول هیچ بچه ایو از مامان باباش دور نکن بعدش نی نی منو تا آخر عمر، ازم دور نکن آمین ...
4 شهريور 1392

دلم گرفته

سلام کوچولوی من چقدر دنیای بدیه این دنیا آدماشو میگم که چقدر دل کوچیک و دنیای کوچیک تری دارن اصلاً عجله نکن و غصه نخور که هنوز نیومدی اونجا پیش فرشته ها خیلیییییی بهتر از اینجاس اینا رو گفتم نترسیا عزیز مامان اینجا هر چقدرم بد باشه ی مامان داری که واست می میره و ی بابایی که از هممممممممممممممممه دنیا تورو بیشتر دوس داره و مث کوه پشتت وایساده ...
4 شهريور 1392

بدون عنوان

امشب، ١٨ فروردین سال ٩٢، اولین مطلبی که واسه نی نی عزیزم می نویسم. شاید خیلی عجیب باشه، اما نی نی ما، هنوز اصلاً وجود نداره، البته وجود فیزیکی نداره، ولی اسمش و حس بودنش، همیشه تو خونه س. نی نی عزیزم! یا بهتر بگم! عشقم! هنوز وجود نداری، هنوز تو آسمونایی، هنوز تو بهشتی، نمی دونم پسری یا دختر،( واسه همین این قالبو انتخاب کردم) اما هر شب و هر روز کنار  من و بابائی هستی، از الان داریم باهات زندگی می کنیم،  از الان، لحظه ها رو می شمرم واسه دیدنت، واسه بودنت... چرا که.... توحاصل ی عشقی ی عشق بزرگ که چند روز پیش، ٨ ساله شد، عشق من و بابایی عشقی که تو ی نگاه متولد شد، اما هر روز بزرگ تر و بزرگ ش...
18 فروردين 1392